جشن های باستانی ایران زمین
 
یک فنجان چای مهمان من...
HI,...Welcome to my blog,my friends

یکم فروردین روز جشن بزرگ نوروز در اعتدال بهاری و آغاز فصل بهار. نوروز و آغاز سال نو،مناسبت های جداگانه ای هستند که با یکدیگر همزمان شده اند.نمونه های دیگری از سال نو پیش از این گفته شده و در آینده نیز خواهد آمد.

در سُغد باستان(وامروزه در میان ارمنیان)از نوروز با نام «نوسَرد/نَوَسَرد/ نوسَرِد» یاد می شده است که معنای«سال نو» را می دهد.(در اوستایی«سَزِذَه» به معنای سال خورشیدی).در بدخشان با نام «شگون بهار»،در«شُغنان»(درتاجیکستان در کرانۀ رود«پنج»)بنام«خِدِر

ایام»(بزرگترین روزها)ودر بابل باستان و در نخستین روز ماه«نیسان» بنام جشن«اَکتیو» شناخته می شده است.

باشکوه ترین مراسم نوروزی،امروزه با نام های«سِیر لاله(جشن گل لاله)جَندَه بالا(بالا کردن درفش)»در شهر مزارشریف افغانستان(آریانای باستان)ودر نزدیکی بلخ کهن،همراه بابرافراشتن درفشی برگرفته از درفش کاویانی ایران،برگزار می شود.این آیین با انبوهی از ترانه خوانی ها،بازی ها ومراسم دیگر همراه است.آیین های پیش از فرا رسیدن نوروز نیز فراوان وپراهمیت هستند.



ششم فروردین روز«امید»،روز«اسپیدانوشت»یا روز«نوروز بزرگ»(این

نام جدیدتر است).از روزهای خجسته ایرانیان،همراه باشادی وآب پاشی،وآغاز سال نو در تقویم سُغدی و خوارزمی.

درمتن پهلوی«ماهِ فروردین،روزِ خرداد»رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛از جمله:پیداییِ کیومرث و هوشنگ،روییدن مشی ومشیانه،تیراندازی آرش شیواتیر،غلبه سام نریمان بر اژدهاک، پیداییِ دوباره کیخسرو(از جاودانان در باورهای ایرانی)و همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا.

نام«روز امید» بخاطر پیداییِ دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات بخشان(سوشیانت ها)،به این روز داده شده است.

نام«اسپیدانوشت»،از آیین نامه نویسی در این روز گرفته شده است که آگاهی بیشتری از آن در دست نیست.گمان می رود با پیام های شادباش نوروزی در پیوند باشد.



دهم فروردین نخستین آبان روز ِ سال وبه روایت«برهان قاطع» انجام جشنی به همین نام،همراه باآب پاشی وانتظار بارش باران.



سیزدهم فروردین روز«سیزده بدر»،نخستین تیرروز سال وآغاز کشاورزی در سال نو.آیین نخستین روز کشت و کار با گردآمدن در زمین زراعی و آرزوی بارش باران و فرارسیدن سالی خوب وخرم.

در سیستان در این روز به زیارت نیایشگاه بسیار کهن وپررمز وراز «خواجه غلطان» در بالای کوه«خواجه»و در میانۀ دریاچه«هامون» می روند.



هفدهم فروردین هنگام جشن«سروشگان»یا جشن«هفده روز» در ستایش«سرئوشَه/سروش»،ایزد پیام آور خداوند ونگاهبان«بیداری».

روز گرامیداشت«خروس»وبه ویژه خروس سپید که از گرامی ترین جانوران در نزد ایرانیان بشمار می رفته و به سبب بانگ بامدادی،نماد سروش دانسته می شده است.



نوزدهم فروردین جشن گرامی داشت فُروهر/فَرَوَهَر در گذشتگان.

دوم اردیبهشت جشن گردآوری گل ها وگیاهان از صحرا.


سوم اردیبهشت جشنی درستایش و گرامیداشت« اَردیبهشت»

به معنای«بهترین راستی» و بعدها نام یکی از امشاسپَندان (جاودانان مقدس).

اَردیبهشت همچنین نگاهبان آتش است؛چرا که آتش بهترین جلوه گاه راستی و پاکی بشمار می رفته است.



دهم اردیبهشت جشن چهلم نوروز درشیراز و درکنار«حوض ماهی» سعدی.



پانزدهم اردیبهشت جشن میانه فصل بهار و زمان گاهَنباری بنام «میدیوزَرِم» به معنای«میانۀ بهار/میانه فصل سبز».البته میانه بهار با شانزدهم اردیبهشت برابر است؛اما در گذشته وحتی امروزه، عملا پانزدهمین روزِ ماهِ دوم هر فصل به عنوان میانۀ هرفصل شناخته می شود.

جشن های گاهنباری(پاره های سال/موسم های سالیانه)،ادامه

و بازمانده ای از نوعی تقویم کهن در ایران باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی،بلکه به چهارفصل وچهار نیم فصل تقسیم می کرده اند و هریک از این بازه های زمانی،نام وجشنی ویژه به همراه داشته است.

سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان آغاز می شده وپس از هفت پارۀ زمانی،یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل،به آغاز سال بعدی می رسیده است(پایان بهار یا آغاز تابستان دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار می رفته است).

بعدا(و احتمالا در زمان تحریف های عصر ساسانی)،کوشش می شود تا جشن های گاهنباری با باورهای دینی ِ ساختگیِ ساسانیان تطبیق پیدا کند و برای آنها دلایل مذهبی می تراشند وخلقت آسمان،آب،زمین،گیاه،جانواران و مردم را به این گاه ها منسوب می دارند و دخل وتصرف فراوانی در فاصلۀ حقیقی موسم های گاهنباری(که با تقویم طبیعی کاملا برابراست)می کنند. دستبردهای عصر ساسانی در نظام گاهشماری گاهنباری موجب شده است که فاصلۀ گاهنبارها در متون کهن به گونه های بسیار مختلفی ثبت شوند و هیچگونه تطبیقی با یکدیگر نداشته باشند.

نظام موسم های گاهنباری بسیار ساده ودقیق است و امروزه همچنان بیشتر روستانشینان و کشاورزان سرزمین های ایرانی از آن بهره برداری می کنند.در بین کشاورزان،سنجش زمان به گونۀ شمارش روزهای فصل(مثلا بیستم بهار،چهلم بهار ویا بیست روز به تابستان مانده)بسیار رایج تر از سنجش زمان براساس شماره روز و ماه است.

تاکنون چند تقویم آفتابیِ باستانی درایران یافت شده که کاملا بر مبنای نظام گاهشماری گاهنباری طراحی وساخته شده اند.یکی از آنها عبارت است از تقویم آفتابی یا رصدخانۀ مجاور زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شهر شوش.




یکم خرداد « ارغاسوان/اریجسوان»،نام یکی از جشن های خوارزمی است.امروزه حتی تلفظ صحیح این نام ها نیز معمولا امکان پذیر نیست،اما بیرونی معنای آن را «نزدیک شدنِ گرما» می داند.

امروزه همچنان کاشت کنجد،پنبه،کرچک و دیگر دانه های روغنی در استان های مرکزی ایران و گاه همراه با مراسمی در «شصت بهار» انجام می شود.


ششم خرداد جشنی در ستایش و گرامیداشت «خرداد» به معنای رسایی و کمال و بعدها نام یکی از امشاسپَندان.



بیست و نهم خرداد برابر با بیست و ششم نَوروز ماه طبری و پنج روز مانده به سالِ نو طبری.این جشن را مردمان سواد کوهِ مازندران «عید ماه» می نامند و با آتش افروزی بر بلندی ها به شادی و بازی های گروهی می پردازند و گاه می کوشند تا جشن عروسی خود را در این هنگام برگزار کنند.


سی ویکم خرداد روز پایان سال در تقویم گاهنباری و آخرین روز فصل بهار.در پایان این روز و آغار تابستان خورشید به بالاترین جایگاه خود می رسد که نام « خرداد» به معنای رسایی و کمال به همین مناسبت به این ماه داده شده است.

به دلیل اینکه این زمان مصادف با جشن های آغاز سال نو در تقویم گاهنباری بوده است،همانند پایان دیگر فصل ها دارای جشن ویژۀ پایان فصل نمی باشد.



یکم تیر آغاز جشن تابستان،انقلاب تابستانی،رسیدن خورشیدن به بالاترین جایگاه و آغاز سال نو در گاهشماری گاهنباری.

برگزاری جشن آغاز تابستان با نام «آب پاشونک» هنوز در برخی نواحی ایران همراه با گردهمایی و مراسم آب پاشی و آبریزگان،درصحرا برگزار می شود.


ششم تیر روز برگزاری جشنی به نام «نیلوفر» که امروزه بسیار ناشناخته مانده است.شاید به مناسبت شکوفا شدن گل های نیلوفر در اوایب تابستان باشد.



سیزدهم تیر روز جشن «تیرگان»،از بزرگترین جشن های ایران باستان در ستایش و گرامی داشت «تیشتَر/تیر»،ستاره باران آور در باورهای مردمی،ودرخشان ترین ستارۀ آسمان که در نیمۀ دوم سال وهمزمان با افزایش بارندگی ها در آسمان سر ِ شبی دیده می شود.

این جشن در کنار آب ها،همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سالِ پیش رو همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند،بانام عمومی «آبریزگان/آب پاشان/سرشوران» یاد شده است.

در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده است.

جشن تیرگان در سیزدهم فروردین و سیزدهم مهر نیز برگزار می شود.ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی را برگزار می کنند که برگرفته و ادامۀ جشن تیرگان است.



پانزدهم تیر جشن خام خواری در سُغد باستان و دوری گزیدن از خوراک حیوانی و پختنی ها

هفتم مرداد جشن مردادگان درستایش وگرامیداشت «مرداد»به معنای

بی مرگی وجاودانگی ونام یکی از ا َمشاسپَنذان است.همچنین مرداد در باور ایرانیان نگاهبان گیاهان و رستنی ها بشمار میرود.

این آیین باستانی برهمه ایرانیان مبارک باد



دهم مرداد جشن «چله تابستان» است که امروزه از جمله در روستاهای

جنوب خراسان برگزار می شود.




پانزدهم مرداد جشن میانه فصل تابستان وزمان گاهَنباری بنام «میدیوشم»

در اوستایی«مَئیذَیوئی شِمَه»به معنای «میانه تابستان»می باشد.



هفدهم مرداد نخستین روز از«نوروز ماه»گیلانی وآغاز سال نو در تقویم دَیلمی.اصلا نمیدونم که این روز رو در جایی از ایران بخصوص گیلان

جشن میگیرن یا نه.هرکسی اطلاعات بیشتری داره ممنون میشم کمک کنه.



هجدهم مرداد جشن آشامیدن ِ نوشیدنی های گوناگون در سُغد باستان است.درتقویم سغدی برابر است با هجدهمین روز ماه پنجم یا«اشناخندا»

یکم شهریور جشن خنک شدن هوا درخوارزم که«فغربه» هم گفته شده است



چهارم شهریور جشن آتشی درستایش وگرامیداشت«شهریور»(دراوستایی

«خشَتره وَئیریه»،درپهلوی«شهرِوَر»)به معنای شهرو شهریاری(شهرداری)

آرمانی وشایسته.

در«برهان قاطع» به عنوان رادروز«داراب»(کورش)یاد شده است.




هشتم شهریور هنگام جشن خزان که ازجشن های مهم وکهن بوده وباسوارکاری،چراغانی وآذین خانه هاوآتش افروزی بربام ها همراه

می شده است. برخی این جشن رادر 18 شهریور(وگاه 15شهریور)

دانسته اند.«جیمز موزیه» درسفرنامه اش از آخرین کسانی است که

به برگزاری این جشن درشهر دماوند اشاره کرده است.




سی ویکم شهریور جشن پایان تابستان وزمان گاهَنباری بنام«پَتیَه شَهیم»

در اوستایی«پَئیتیش هَهیَه» به معنای«پایان تابستان



فصل پاییز بانام های «پادیز/پاذیز»،«خزان»و«تیرماه/تیرَه ماه» نیز

شناخته شده است.نام پسین یا تیرماه درادبیات فارسی وازجمله

درشاهنامه فردوسی به همه فصل پاییز اطلاق شده است وامروزه

نیز درتاجیکستان وشمال افغانستان تداول دارد.



یکم مهر روز جشن بزرگ«میثرَکَنَه/میتراکانا/مهرگان»،بزرگترین

جشن هخامنشی درستایش وگرامیداشت«میترا»درنخستین روز ماه

«باگایادی/بَغَیادی»(یاد خدا)ونیز آغاز سال نو در گاهشماری هخامنشی.

امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سال وِرز»در

تقویم محلی کردانِ مُکریِ مهاباد وطایفه های کردان شکری باقی مانده

است.

از نخستین روز پاییز(تیر ماه)بانام «نوروز تیرَه ما»یاد می کنند.

آغاز پاییز به عنوان آغاز سال نو زراعی همچنان در میان کشاورزان رایج

است.

هنگام اصلی جشن«مهرگان» نیز در اصل در چنین روزی بوده که یعدها

به شانزدهم مهرماه منتقل شده است.



سیزدهم مهر یکی دیگر از جشن های تیرگان،درگرامیداشت ستاره

باران«تیشتَر/شباهنگ/شِعرای یمانی»ودر خوارزم باستان بانام «چیری

روچ/تیر روز»(سیزدهم فروردین وسیزدهم تیر)

ادامه ونشانه هایی از این جشن کهن همچنان در آیین قالیشویان

اردهال درغرب کاشان دیده می شود(امروزه دومین آدینه مهر ماه)

نیایشگاه اردهال می بایست یکی از معابد«تیشتر» در ایران باستان

بوده باشد ودربسیاری از باورهای ایرانی بین دعای باران وتابوت یا

شستشوی مردگان،پیوند وجود دارد.


شانزدهم مهر جشنی بزرگ در ستایش ایزد«میثرَه/میترا»(و بعدها

«مهر»).دراصل درنخستین روز مهروبعدها در شانزدهمین روز همین ماه

همچنین روز برگزاری جشت هخامنشی«مَغوژتی/مَگوفونیا»،روز نجات

ایرن از غلبه مُفان.


بیست ویکم مهر جشن رام روزی ونیز غلبه کائه وفریدون بر ضحاک.

دهم آبان جشن بزرگ آبانگان در گرامیداشت ستاره روان (سیاره)درخشان «اَنَهیته/آناهید(زهره)» و رود پهناور و خروشان«اَرِدوی/آمو(آمودریا)»،وبعدها ایزد بانوی بزرگ «آب»

ها در ایران.


پانزدهم آبان جشن میانه فصل پاییز و زمان گاهنباری بنام

«اِیاثرِمَه» به معنای آغاز سرما

یکم آذر روز برگزاری «آذر جشن»،یکی دیگر از جشن هایِ

در پیوند با آتش به مناسبت فرارسیدن ماه آذر و برافروختنِ

نخستین شعله زمستانی.



نهم آذر جشن آتش دیگری در گرامیداشت«آذر/اَتر» وایزد

منسوب به آن (رجوع کنید به پست اولِ آذر)



سی ام آذر شب«چله»یا«یلدا»،انقلاب زمستانی و جشن

زایش خورشید.ایرانیان دراین شب بافراهم آوردن خوراکی های گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای

خورشید بیدار می نشسته اند.بیرونی در «آثارالباقیه»از

آن با نام«میلاد اکبر»نام برده ومنظور از آن را«میلاد خورشید» دانسته است(احتمالا منظور میترا است).تقویم میلادی (کریسمس) نیزبا اندکی تغییراتی ادامه همین میلاد است که بعدها آن را به میلاد مسیح نسبت داده اند.(توجه کنید به اختلاف 10روزه یلدا وکریسمس وشباهتها در لباس و همینطور فلسفه عمو نوروزیا حاجی فیروز و پاپا نوئل و همینطور اهمیت نشان خروس در بین اروپاییان.

شاید بیشتر دستتون بیاد که این غربی ها هیچی از خودشون ندارن و در بهترین حالت از روی دست ما کپی کردن.اونوقت بیا وضع جامعه ما رو ببین)


سی ام آذر همچنین هنگام جشن پایان پاییز ونیز نیمه سال می باشد

یکم دی از گرامی ترین روزهای ایرانیان به نام«خرم روز/خور روز (خورشید روز)»یا جشن جشن «نود روز»(90روزتا نوروز).

آغاز سال نو در برخی تقویم های ایزان باستان که هنوز نیز در

پامیر و بدخشان بکار گرفته می شود.دیده شدن خورشید در این روز نه تنها«زایش خورشید»را نوید می دهد،بلکه آغاز روز، ماه،فصل وسال جدید نیز بوده است.

همچنین هنگام جشنی با نام «آب نو»در آذربایجان همراه با تعویض آبِ آب انبارها با آبِ تازه وبا مراسمی همگانی.



چهاردهم دی جشن گیاه خواری وبه ویژه خوردن سیر،ونیز روز غلبۀ دیوان .کشته شدن جمشیدشاه در روایت های ایرانی.

(در شاهنامه نیز پدیده گوشت خواری پس از جمشید رواج می یابد).



پانزدهم دی جشنی همراه باساخت تندیس ها و پیکرتراشی هایی به شکل انسان وگاه سوزاندن آن.در این برخی متون از این روز بنام «بتیکان»یادشده است که به احتمال شکل تغییر یافته«دیبگان» است.


شانزدهم دی هنگام جشن«درامزینان»یا«کاکتل/کاکثل»در متون ایرانی.جشنی بسیارکهن واسطوره ای وناشناخته که نام های گوناگونِ آن ارتباط آن با«درفش کاویان»و«گاو کتل/گاو درفش» را نشان می دهد.در این روایت ها «فریدون»نیز جایگاه شاخصی دارد و می دانیم که در باورهای کهن،پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد(مانند پرورش فریدون توسط «گاو پر مایه/بَرمایه»و گرزۀ «گاو سر» فریدون).گونه های

دیگر نام های کهن،نشانه دیرینگیِ این آیین و فراموش شدن آن به شکل اصلی ِ نام آنست.این روز احتمالا در پیوند با دیده شدن صورت فلکی«گاو/ثور» نیز بوده است.



بیست وسوم یا بیست وچهارم دی برابر با سیزدهم ژانویه و جشن تیرگان ارمنیان ایران

دوم بهمن جشنی در ستایش وگرامیداشت«بهمن»(در اوستایی «وُهومَنَه»،در پهلوی «وَهمَن») به معنای «اندیشه نیک» وبعدها یکی از اَمشاسپَندان.دراین روز آشی به نام «آش بهمنگان»یا«آش دانگو» به صورت گروهی پخته می شده است که نام «دانگو/دانگی» برگرفته ازهمین سنت اشتراکی آن است.



پنجم بهمن پنج روز پیش از جشن سده وجشنی به نام «توسره».



دهم بهمن شامگاه این روز،هنگام جشن بزرگ«سَدَه/سئه سوزی» در چهلمین روز پس از «یلدا»(زایش خورشید).متون کهن جشن سده را در آبان روز از بهمن ماه ودر«چله»زمستان دانسته اند که برابربا دهم بهمن می شود.جشن سده در نواحی گوناگون بانام های مختلفی شناخته می شود: در خراسان «سَرِه»،در حوالی اراک «جشن چوپانان»درخمین «کُردِه»،دردلیجان«هَله هَله»و در بدخشان تاجیکستان به نام «خِرپَچار»دانسته شده است.بتازگی زرتشتیان نیز کوشش می کنند تا این جشن را برگزار کنند.در فراهان،سنگسر سمنان وجاهایی دیگر،چهار روز پیش وپس از سده را«چاروچار» و سردترین شب ها می دانند که سده درمیانه آن جای گرفته است. همچنین هنگام جشن ونمایش «کوسه ناقالدی»که دو نفر در کوچه ها به نوازندگی و سرودخوانی می پردازند.یکی از این دو نفر نقش «کوسه»ودیگری نقش«تَکِه/تگه»(بُز نر) را به عهده می گیرد. «کوسه» با پوشیدن جامه های خنده آور،دست وصورت خود راسیاه کرده و«تکه» پوست بزی با دوشاخ برسرکشیده ودست وصورت خود را سپید می کند.گاه پسر نوجوانی نیز در نقش زنِ کوسه به نمایش می پردازد.این مراسم در گیلان نیز با نام «آینه تکم» برگزار می شود. این نمایش شباهت فراوانی با«کوسه سواری» (در یکم اسفند) و نیز

«حاجی فیروز» نوروزی دارد وبی تردید با آیین های «باران خواهی» در پیوند است.پیوند دادن جشن سده به هوشنگ شاه،اشتباهی متداول وناشی از دخل وتصرف در شاهنامه فردوسی بوده است. مهمترین دلیل پیدایش این جشن،انجام آیین هایی نمادین برای کاستن از شدت سرما و نیز چهامین زادروز خورشید است.



پانزدهم بهمن جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست.بااین وجود برخی دیگر از جشن های میانه زمستان،بازمانده ای از این گاهنبار هستند.همچنین آغاز

سال نو در تقویم های شمال غربیِ هندوکش در افغانستان امروزی؛

آغاز سال نو در تقویم های محلی لرستان،بختیاری وکردستان(بنام «وهار کردی»).همچنین هنگام جشن مهرگان(«میر ما/مهرماه»)در

تقویم طبری؛ونیز همین ایام،زمان برگزاری جشن«پیر شالیار/پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان.



بیست ودوم بهمن جشنی به نام «بادروزی»یا«کژین» در گرامیداشت «باد»در اوستایی «واتَه» و ایزد نگاهبان آن با همین نام که ازبزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای «زَروانی/زُروانی» بشمار می رفته است. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» از آن با نام «باذ وره»یاد کرده است. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده و در آن روز ریسمان هایی از نخ هفت رنگ را به آغوش باد می سپرده اند.



بیست وپنجم بهمن برابر با13یا14فوریه جشن آتش ارمنیان به نام «دِرِندِز».


سی ام بهمن جشن آبریزگان دیگری که با نام «آفریجگان» نیز شناخته شده است.همچنین هنگام جشن مهرگان(«میر ما») در تقویم دَیلمی و در گیلان

یکم اسفند جشن«اسفندی»وهدیه به زنان در نیاسرِ کاشان،اقلیدو محلات؛و پختن آش «اسفندی».آغاز سال نو در تقویم محلی نطنز،ساوه وکاشان.در فراهان معروف به«آفتو به حوت»(آفتاب در برج ماهی).

همچینین جشن«آبسالان/بهارجشن/جشن روباه» به مناسبت روان شدن جویبارها وطلیعۀ بهار.خجستگی دیدار روباه.(واژۀ«آبسالان» با«آبشار» وفشار

آب ها در پیوند است.در متون کهن،هنگام ِ این جشن به گونه های مختلفی آمده است که مانند بسیاری از دیگر دگرگونی های ناشی از محاسبۀ زمان با تقویم های گوناگون وکبیسه گیری های متنوع بوده است.

همچنین روز جشنی به نام«کوسه سواری/کوسه برنشین».مراسم نمایشیِ

خنده آور که توسط مردی کوسه رو که بر درازگوشی سوار بوده برگزار می شده است.کوسه خود را باد می زده ومردم به او آب می پاشیده اند.



پنجم اسفند جشنی درستایش وگرامیداشت«اسفند/سپَندارمُذ»(در اوستایی«سپِنتَه اَرمَئتی»، در پهلوی «سپَندارمَد») به معنای فروتنی ِ پاک و مقدس و بعدها یکی از اَمشاسپَندان.نگهبان وایزدبانوی زمین ِسرسبز.جشن «سپندارمذگان/اسفندگان»،روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده واین روز

بنام«مردگیران»(هدیه گرفتن از مردان)درادبیات فارسی بکار رفته است.بجز این بنام روز جشن«برزگران/برزیگران»(به مناسبت سبزکنندگان زمین وسبز شدن زمین)نیز خوانده می شود.



دهم اسفند جشن «وخشنکام» در گرامیداشت رود«آموریا/جیحون»،بزرگترین

رود سرزمین های ایرانی.این نام از بزرگترین شاخۀ آمودریا بنام رود«وخش» برگفته شده است.بیرونی «وخشنکام» را«فرشتۀ جیحون» می داند و می بایست با «اَناهیتَه/آناهید» اینهمانی داشته باشد.



نوزدهم اسفند جشن «نوروز رودها»،گرامیداشت،لایروبی وپاک سازی رودها، کاریزها وچشمه ها همراه با پاشیدن عطر وگلاب بر آنها.




بیستم اسفند جشن «گلدان» یا«اینجه»،روز آماده سازی وکاشت گل ها و گیاهان در گلدان ها ونیز جشن درختکاری.




بیست وششم جشن فرورداگان.جشنی در یادکرد و بزرگداشت روان و فُروهر (فَروَهَر)در گذشتگانِ در این روز وتا پایان سال.این نام به گونه های «فرورگان/فرودگان» نیز آمده است.



بیست ونهم یا سی ام اسفند(آخرین روز سال) جشن پایان فصل زمستان و زمان گاهنباری بنام«هَمَسپَت مَدَم»در اوستایی «هَمَسپَث مَئدَیَه» به معنای «برابری شب و روز/برابری سرما وگرما).همچنین هنگام جشن «اوشیدر» در سیستان به آرزوی فرا آمدن سوشیانت.در این روز مردمان دختری را بر شتری آذین شده می نشانند وهمراه با شادی و سرود او را برای آب تنی به آب های دریاچه هامون می برند.

گرامیداشت گذشتگان در سُغد و امروزه نیز دربسیاری نواحی گوناگون.جشن «علفه» در خمین،همراه بردن علف های صحرایی به خانه و روشن کردن چراغی در همه اتاق ها.

شامگاه آخرین روز سال در بسیاری از نواحی ایران بر بام ها آتش می افروزند. 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 1:11
ROYA

درباره وبلاگ


صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ، یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ، خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ، تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ، لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ، تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ، یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ، تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ، تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو . عرض سلام دارم خدمت دوستان گل، خیلی خوش اومدین به وبلاگ من...لحظاتتون سرشار از شادی...نظر یادتون نره ممنون از همتون `•.¸.•´ ♡ ¸.•´¸.•´¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها



<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 141
بازدید دیروز : 43
بازدید هفته : 184
بازدید ماه : 184
بازدید کل : 134194
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 1

قالب وبلاگ

گالری عکس
دریافت همین آهنگ